پرسش پاسخ
آیا ماده 310 قلنون مجازات اسلامی دارای تبعیض بین غیر مسلمان و مسلمان نیست؟
هرگاه غیر
مسلمان، مرتکب جنایت عمدی بر مسلمان، ذمی، مستامن و معاهد شود، حق قصاص ثابت است.
در این امر، تفاوتی میان ادیان، فرقه ها و گرایشهای فکری نیست. اگر مسلمان، ذمی،
مستامن و معاهد، بر غیرمسلمانی که ذمی، مستامن و معاهد نیست جنایتی وارد کند، قصاص
نمی شود. در این صورت مرتکب به مجازات تعزیری مقرر در کتاب پنجم«تعزیرات» محکوم می
شود.
تبصره ۱-
غیرمسلمانانی که ذمی، مستامن و معاهد نیستند و تابعیت ایران را دارند یا تابعیت
کشورهای خارجی را دارند و با رعایت قوانین ومقررات وارد کشور شده اند، در حکم
مستامن میباشند.
تبصره ۲-
اگر مجنیٌ علیه غیرمسلمان باشد و مرتکب پیش از اجرای قصاص، مسلمان شود، قصاص ساقط
و علاوه بر پرداخت دیه به مجازات تعزیری مقرر در کتاب پنجم«تعزیرات»، محکوم می شود.
جواب
:
خب این
مصداقیت ندارد زیرا ما هر کسی که کفرش را علنی در جامعه تبلیغ نکند ، مستأمن میدانیم.
یعنی تا
زمانی که به مرحله تقابل نرسیده باشد. و تا زمانی که دست به جنگ نزده باشد به همین نسبت میتوان این حرف را در مورد یهودی، یا اهل ذمه ، یا مستأمن یا معاهد بکار برد...
در زمان
حکومت های اسلامی زنادیق یعنی کسانی که خدا را انکار میکردند حضور داشتند و امام
صادق علیه السلام به اینها اجازه میداد بیایند در محافل علمی و سخنشان را بگویند و
اظهار نظر کنند و ایشان پاسخ میداد.
باز
مجازات هم دارد ولی حدودش فرق کرده است.
حتی کسی
که مسلمان باشد ولی به موجب ارتداد کفرش ثابت شده ، مستأمن نیست و اگر کسی او را
بکشد کار واجبی کرده است.
ولی خب
اثبات ارتداد یک ماجرای دارد که به این راحتی هر کسی، مرتد محسوب نمیشود.
اثبات
کافر بودن هم لازمه و به این راحتی اثبات نمیشه. مگر کسی که علنی کند و به تعارض
بپردازد.
ولی
تشخیصش با هر کسی نیست با کسی است که اسلام شناس باشد و بتواند قضاوت کند یعنی قاضی باید باشد.
یعنی
اینگونه نیست که هر مسلمانی اثبات کفر کند، بعد کسی را بکشد زیرا در اینصورت خودش
قاتل است و اگر مدرکی دال بر کفر نداشته باشد باید قصاص شود حتی تخفیف مجازات هم
نمیشود.
اگر
نمونه ای در تاریخ هست باید بیان کرد که مصداق کیست و شما در نمونه ای در قضایای
" حزب فدایان اسلام " بوده کسانی بودند مثل کسروی که کفرش را علنی کرد و
حتی دارای افرادی مسلح بود. بعد نواب صفوی که با او مناظره میکرد دید این آدم نه
تنها کافر است دارای سلاح هم هست سپس او دست به اسلحه برد.
کسروی
نمونه کسی است که کفرش را علنی کرد.
بعد
نمیشه هم ترحم کرد زیرا کسروی داشت با کارش تنها راه نجات بشر را خراب میکرد.
این
مستأمن دایره وسعش مربوط به یک کشور نیست.
جهانی
است مصداق مستأمن رو آیه 7 و 8 سوره ممتحنه میگه. - متن این دو آیه رو ببین.-
بعد خودش
گفته فقط مسلمان دیگر را بکشد نیست بلکه حتی یهودی تحت حمایت کشور اسلامی یک کافری
که مستأمن نیست را بکشد ، قصاص نمیشود پس تبعیضی برای مسلمانان نیست.
حتی
تشریح این حکم میشود حتی کافر مستأمن یک کافر غیر مستأمن را بکشد ، قصاص نمیشود.
اینها
خود حکم است نه استنباط فرای این حکم.
باید در
یک جمله گفت : غیر مستأمن کسی است که
اولا
کافر باشد
دوما
کفرش را علنی در جامعه یا جهان تبلیغ کند
سوما
کفرش از روی عناد باشد یعنی میفهمد که خدایی هست ولی برای منافع خود یا هوی پرستی
، خدا را انکار میکند. - این سومی درواقع شرح این است که کافر کیست.
با این
نکته سومی خیلی ها از دامنه کفر بیرون میروند.
تازه
باید توجه کنی دامنه واژه " معاهد " تا کجا است .
هر کشور
اسلامی با کشوری که جنگ ندارد دارای قاعده معاهد است. حتی با کشوری که جنگ داریم
با مردم عادی اون کشور که طرفدار جنگ نیست در حکم معاهد با ما هستند.
این هم
با آیه 7 و 8 سوره ممتحنه میتوان فهمید. و هم اینکه از واژه " سلام "
استنباط میشود. همین سلام و علیک ساده....