ارزش کار هدایتگری مردم
خلاصه داستان : شخصی رفیقش را به قتل میرساند؛ پسر مقتول، شخص قاتل را نزد امام زینالعابدین علیهالسلام میآورند. امام سجاد علیهالسلام از پسر مقتول میخواهد از خون پدرش بگذرد و دیه بگیرد.
پسر مقتول قبول نمیکند. امام به پسر میفرمایند : حالا خوب فکر کن شاید این مرد حقی بر گردن تو داشته باشد؛ پسر فکر میکند و میگوید: بله حقی دارد ولی اینقدر نیست که او را ببخشم.
امام میفرماید : تو که این شخص را نبخشیدی حداقل بگو چه حقی بر گردنت دارد؟
پسر میگوید: این مرد به من معارف توحیدی، نبوت و ولایت امیرالمومنین را آموخته است.
امام تعجب میکند و میفرمایند: این شخص این کار را کرده و تو را نمی بخشی مگر ارزش کار او را نمیدانی ! ارزش کار این مرد به اندازهای است که اگر همه اهل زمین بجز امام و نبی را میکشت گناهش کمتر از ثواب این آموختنش است.
بعد پسر مقتول بخاطر این سخن امام، حاضر میشود دیه بگیرد و قصاص نکند.
مرد قاتل میگوید: من پول دیه ندارم. امام سجاد علیهالسلام من حاضرم پول دیه تو را بدهم و تو ثواب آموختن خود را به من بده.
شخص قاتل میگوید: من حاضرم کشته شوم ولی این همه ثواب را برای خودم نگهدارم. شما که که جایگاه بزرگی داری و روسفید هستید در آخرت. این من هستم که به این ثواب نیاز دارم.
امام میفرماید : اگر دیه ندهی، تو را قصاص کند.
قاتل میگوید : نه حاضر نیستم این ثواب را از دست بدهم.
امام که می بیند مرد قاتل دیه هم ندارد و حاضر نیست با امام هم معاوضه کند، رو به پسرمقتول میکند و میگویند: اگر او را ببخشی از فضل پیامبر به تو و این مرد چیزی را میآموزم که تا حالا نشنیدهای و اگر نبخشی او را آن فضل پیامبر را فقط به این مرد میگویم.
پسر بخاطر امام و اینکه فضل پیامبر را بشنود از دیه قاتل میگذرد.
# ارزش کار هدایتگری یک نفر اینقدر زیاد است که اگر آن شخص کل اهل زمین بجز امام و نبی را کشته بود، این ارزش جبران کارش را میکرد.
ماجرای کامل و سند داستان
[1]. حسن بن على علیه السلام، امام یازدهم، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص 596، قم، مدرسة الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف، چاپ اول، 1409ق؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 319، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.