على علیه السلام ، نمونه کامل اسلام ؛ کتاب آزادی معنوی ؛ شهید مطهری ، ص 56 و 57 و 58 و 67

                   شما وقتى که به على بن ابیطالب علیه السلام از یک نظر نگاه کنید، مى بینید یک عابد و اول عابد دنیاست

به طورى که عبادت على میان همه ، ضرب المثل مى شود، آنهم نه عبادتى که فقط خم و راست بشود، بلکه عبادتى که سراسر جذبه است ، سراسر شور است ، سراسر عشق است ، سراسر گریه و اشک است .

این از عبادت على ، اما آیا على فقط اهل محراب بود و در غیر محراب جاى دیگرى پیدایش نمى شود؟ باز على را مى بینیم که از هر نظر اجتماعى ترین فرد است ، آگاه ترین فرد به اوضاع و احوال مستمندها، بیچاره ها، مساکین و شاکیهاست . در حالى که خلیفه بود، روزها دره خودش یعنى شلاقش را روى دوشش مى انداخت و شخصا در میان مردم گردش مى کرد و به کارهاى آنها رسیدگى مى نمود. به تجار که مى رسید فریاد مى کرد: الفقه ثم المتجر  اول بروید و مسائل تجارت یاد بگیرید، احکام شرعى اش را یاد بگیرید، بعد بیایید تجارت کنید؛ معامله حرام نکنید، معامله ربوى نکنید. اگر کسى مى خواست دیر به دنبال کسبش برود، على مى گفت زود پاشو برو:اغدوا الى عزکم .

                   صبح روز به دنبال عزت و شرف خودتان بروید یعنى بروید دنبال کارتان ، کسبتان ، روزى تان ، انسان وقتى که از خود درآمد داشته باشد و زندگى اش را خود اداره کند، عزیز است . کار و کسب عزت است ، شرافت است . این را مى گویند نمونه یک مسلمان واقعى . در عبادت اول عابد است .

                   در مسند قضا که مى نشیند، یک قاضى عادل است که یک سر مو از عدالت منحرف نمى شود. میدان جنگ مى رود، یک سرباز و یک فرمانده شجاع است ؛ یک فرمانده شجاع است ؛ یک فرمانده درجه اول که خودش فرمود: من از اول جوانى جنگیده ام و در جنگ تجربه دارم . روى کرسى خطابه مى نشیند، اول خطیب است . روى کرسى تدریس مى نشیند اول معلم و مدرس است ، و در هر فضیلتى همین طور است . این ، نمونه کامل اسلام است . اسلام هرگزنومن ببعض و نکفر ببعض را نمى پذیرد که بگوییم این گوشه اسلام را قبول نداریم ولى آن گوشه اش را قبول نداریم . انحرافات در دنیاى اسلام از همین جا پیدا شده و مى شود که ما یک گوشه را بگیریم و بچسپیم ولى گوشه هاى دیگر را رها کنیم . به این ترتیب قهرا همه را خراب و فاسد مى کنیم . همین طورى که از روش بسیار از زاهد مسلکان ما در گذشته غلط بود، روش کسانى که تمام اسلام را در کتاب مفتاح مثلا جستجو مى کردند، در بیاض  و دعا جستجو مى کردند غلط بود، روش کسانى هم که به طور کلى از دعا و عبادت و نافله و فریضه استعفا داده و فقط مى خواهند در مسائل اجتماعى اسلام بیندیشند غلط است.